مش با کمک فین به زندگی خود در آکادمی جادو ادامه می دهد که با او در یک اتاق خوابگاه مشترک است. یک روز، لوید، شاگردی شبیه فین، مش را صدا میزند، و ناخواسته او را به یک پسر مأمور تبدیل میکند، با این تصور که به او کمک میکند که بینایی الهی شود. با بالا گرفتن اوضاع به تدریج، او به طور تصادفی متوجه می شود که فین در مقابل لوید دراز کشیده و خونریزی دارد...!