این قلمرو جادویی است. طبیعتاً همه کسانی که در این دنیا زندگی می کنند می توانند از جادو استفاده کنند. سحر و جادو بخشی عادی از زندگی روزمره است. اما در اعماق یک جنگل خاص، پسری به نام ماشل و پدرش رگرو زندگی می کنند. مکرراً به مش گفته می شد که از رفتن به شهر خودداری کند. دلیل آن این است که علامتی که همیشه در صورت همه وجود دارد در مش وجود ندارد - زیرا او نمی تواند از جادو استفاده کند. یک روز، در حالی که رگرو دور است، مش وارد شهر می شود تا پفک های کرم مورد علاقه اش را بخرد...