کازیمودو، ناقوس‌زن گوژپشت و بدشکل نتردام در کودکی نزدیک بود به دست کلود فرولو به قتل برسد اما به دستور معاون اسقف ، نتردام فرولو مجبور می‌شود سرپرستی کازیمودو را بپذیرد. حالا دیگر کازیمودو مردی جوان شده است و تا کنون توسط فرولو از مردم مخفی مانده است و در ناقوس کلیسای نتردام زندگی می‌کند. در شهر دختر کولی جوان و زیبایی بنام اسمرالدا به همراه بز باهوش خود جال برنامه اجرا می‌کند. کلود فرولو (راهبی که نفس شکنجه‌اش می‌دهد) در نهان عاشق اسمرالدا شده‌است، او سعی می‌کند با کمک کازیمودو اسمرالدا را برباید اما…