
ناستیا در یک برنامهی استعدادیابی به عنوان داور انتخاب میشود. او باید تصمیم بگیرد که کدام شرکتکننده بهترین اجرا را دارد. در ابتدا فکر میکند کار سادهای است، اما وقتی اجراهای مختلف را میبیند، متوجه میشود هر کسی در چیزی استعداد خاصی دارد؛ یکی قشنگ میخواند، یکی خوب میرقصد و یکی با دستهایش کارهای جالب انجام میدهد. ناستیا یاد میگیرد که داوری فقط انتخاب بهترین نیست، بلکه باید به همه احترام بگذارد و تلاش هر کس را ببیند. در پایان، او به همه شرکتکنندهها تبریک میگوید و میفهمد که هر کس به نوعی بااستعداد است و مهمتر از بردن، باور داشتن به خود و تلاش کردن است.