
یک پسربچه افغان به ایران میآید و در یک قهوهخانه مرزی مشغول به کار میشود پس از مدتی، دولت جادهای را که از کنار قهوهخانه میگذرد میبندد و قهوهخانه مشتریانش را از دست میدهد. پسرک افغان پس از مرگ قهوه چی، میخهایی را که قهوه چی پیش از مرگش از روستا خریده بود در جاده جدید میریزد.