راج شوخطبع و سربههوا و «سیمران» آرام و سربهراه در یک سفر به دور اروپا یکدیگر را ملاقات میکنند و به هم دل میبازند، اما سیمران علیرغم میل باطنی و به احترام پدرش قرار است با مرد دیگری ازدواج کند پس راج تصمیم میگیرد رضایت خانواده سیمران را برای ازدواج با او جلب کند.